اختلال سلوک

رفتارهای پرخاشگریانه در کودکان و نوجوانان، یکی از مهمترین مشکلاتی است که زمینههای اختلال شخصیت ضداجتماعی، بزهکاری، جرم و جنایت در بزرگسالی را به دنبال دارد. به طور کلی، رفتارهای پرخاشگرایانه به رفتارهایی گفته میشود که اعمال نامتناسب با سن و فرهنگ و قوانین باشد. در این رفتارها معمولاً آسیب وجود دارد که گاهی این آسیبها غیرقابل جبران است. برخی از اوقات کودکانی که دچار این پرخاشگریها میشوند، رفتارهایی مانند قشقرق به پا کردن، جیغ زدن، ناسزا گفتن، تخریب اموال و یا حتی دزدی دارند. بسیاری از این کودکان در محلههای محروم و یا در آسایشگاهها بزرگ شدند و یا حتی در صورت وجود داشتن خانواده، کیفیت زندگی آنها بسیار پایین و از خانوادهای غافل برخوردار بودند. عمدتاً سوءاستفادههای جسمی، جنسی، فیزیکی و یا غفلتهای عمده در این خانوادهها بسیار دیده میشود. هرچه این کودکان بزرگتر میشوند، مشکلات آنها نیز بیشتر میشود، تا حدی که در صورت عدم توجه و درمان، به اختلال شخصیت ضداجتماعی و یا سایر اختلالات دچار میشوند. به نمونههای زیر توجه کنید:
«علی پسر بچه شش سالهای بود که به دلیل پشت پا زدن به همکلاسی و پرتاب مداد به طرف چشم ملم و کیف مدرسه به مدیر مدرسه، برای درمان به مشاوره آورده شده بود. او سابقه آزار جسمی در مدرسه، درگیری با همکلاسیها و خودداری از انجام دادن تکالیف درسی را داشت. در مصاحبه اولیه، علی به مشاور گفت که با همکلاسیام شوخی کردم تا باهم بخندیم، نمیدانستم که ممکن است سرش به سکو بخورد و سرش بشکند. او گفت خسته بودم و سرم را روی میز گذاشته بودم و خوابیدم. ناگهان معلم سر ماژیک را به سمتم پرتاب کرد و از خواب پریدم. من هم خشمگین شدم و مدادم را به سوی او پرت کردم، او اجازه نداشت مرا از خواب بیدار کند. مدیر مدرسه هم کتابش را به سمت من پرتاب کرد و من برای دفاع از خودم کیفم را به سمت او پرتاب کردم»
« سارگل دختر جوان 24 سالهای بود که به همراه مادرش برای درمان آمده بودند. شکایت مادر خشم و عصبانیت شدید او بود که گاهی غیرقابل کنترل میشد. مادر گفت دخترم مثل پدرش عصبی و تندخوست و چندین بار با نامزدش دعواهای شدیدی داشته است. مادر غمگین بود که دختر به مناسبت روز مادر هدیهای برایش تهیه نکرده و گفته پولی ندارد، اما روز بعد برای خودش عطرهای گرانقیمتی تهیه کرده است. وقتی مادر به سارگل اعتراض میکند، او به مادر حمله میکند وموهایش را میکشد»
«مریم، کودک 8 سالهای که فرزندخوانده بود. مادرش پزشک و پدر مهندس برق بود. مادرخوانده مریم اشاره میکند که مریم بسیار دروغ میگوید و هروقت برای دیدن کسی میرویم، از منزل آنها وسیله برمیدارد. او از کیف بچهها در مدارس دزدی میکند و از وسایل آنها استفاده نمیکند. در خواندن، دیکته نویسی و ریاضیات نیز بسیار عملکرد ضعیفی دارد»
در این نمونهها مشکل مراجعین چه بود؟ آنها به چه دلیل این رفتارها را از خود نشان میدادند؟
در این مقاله قصد داریم تا شما را با اختلال مهمی به نام « اختلال سلوک» آشنا کنیم. نشانههای این اختلال را در ادامه میخوانید:
نشانههای بالینی اختلال سلوک
الف. الگوی رفتاری تکرارشونده و مستمر که در آن حقوق اساسی دیگران یا هنجارها و قواعد اجتماعی اصلی مناسب سن شخص نقض میشود و حداقل سه ملاک از 15 زیر در 12 ماه گذشته را داشته باشد. این ملاکها باعث اختلال در عملکرد تحصیلی، عاطفی و اجتماعی شده است.
4 حوزه زیر را در نظر بگیرید:
1.پرخاشگری در حق آدمها و حیوانات
- قلدری، تهدید یا ترساندن دیگران در اغلب موارد
- شروع کردن دعواهای فیزیکی
- استفاده از سلاحی که بتواند از او محافظت کند مانند سنگ، بطری، آجر و…
- قساوت فیزیکی در حق دیگران
- قساوت فیزیکی در حق حیوانات
- دزدین اموال قربانی در جریان رویارویی با او(مثلاً برداشتن کیف، وسایل، حتی اخاذی)
- واداشتن زورکی دیگری به رابطه جنسی
2.تخریب اموال
- آتشافروزی عمدی به قصد آسیب رساندن جدی به دیگران
- تخریب عمدی اموال دیگران
3.فریبکاری یا دزدی و تقلب
- ورود به خانه، ساختمان یا خودروی دیگری
- دروغگویی به قصد به چنگ آوردن اموال یا جلب نظر و حمایت دیگران و حتی فرار از مسئولیت
- دزدیدن وسایل باارزش بدون رویارویی با قربانی( جعل کردن، برداشتن وسیله)
4.نقض جدی قواعد و قوانین
- بیرون ماندن تا دیروقت، به رغم ممنوعیتهای پدر و مادر، قبل از 13 سالگی
- حداقل دوبار فرار از خانه و برنگشتن برای مدتی طولانی
- غیبت ناموجه مکرر از مدرسه که شروع آن به قبل از 13 سالگی برسد.
توصیف بالینی از اختلال سلوک
اغلب افرادی که اختلال سلوک دارند نسبت به احساسات، تمایلات و بیماری دیگران احساس همدلی و توجه ندارند. اغلب این بیماران دچار بدبینی و سوءظن دارند و قصد و نیت دیگران را خصمانه و تهدیدآمیز تلقی میکنند. آنها با پرخاشگری شدیدی به دیگران واکنش نشان میدهند. گاهی سنگدل و بیرحم میشوند و اصلاً از کاری که میکنند پشیمان نیستند. اگر در کاری همدست داشته باشند و گیر بیافتند، به راحتی آنها را لو میدهند. اغلب دیگران را سرزنش میکنند و گاهی تنبیههای سنگدلانهای برایشان در نظر میگیرند. مسئولیت رفتارها و خلافهای خودشان را قبول نمیکنند و گردن دوستان ناباب خودشان میاندازند.
اختلال سلوک اغلب با شروع زودهنگام رفتار و رابطه جنسی، مصرف نوشیدنیهای مضر، مصرف دخانیات و مواد مخدر همراه است.
در سنین بالاتر اختلالاتی در مسیر تحصیلی و شغلی آنها بوجود میآید. معمولاً گرفتار بیماریهای جسمی و جنسی میشوند. بارداریهای ناخواسته نیز در آنها دیده میشود. میزان تفکر در مورد خودکشی، اقدام به خودکشی بسیار زیاد است. این افراد هوش پایینتری نسبت به همسالان خود دارند، به همین دلیل میزان مشکلات تحصیلی و اختلالات یادگیری در آنها بسیار زیاد است. شکستهای تحصیلی و کاهش اعتماد به نفس در این دانش آموزان میتواند رفتارهای ضداجتماعی بیشتری را در این افراد رقم بزند.آنها در هنگام انجام تکالیف خودشان، تلاش کمی از خودشان نشان میدهند، فاقد مهارت حل مساله هستند و معمولاً در اجرای وظایف محول شده، نمیتوانند تمرکز کنند. نقصهای کلامی و زبانی ممکن است از طریق مداخله در رشد خودکنترلی، کنترل هیجانات یا برچسبهایی که بر هیجانات دیگران میزنند، در ایجاد رفتارهای ضداجتماعی سهیم باشند که این امر منجر به فقدان همدردی در این بیماران میشود. آنها در رشد گفتار و زبان نیز مشکل دارند.
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال سلوک، دچار مشکل عزت نفس پایین هستند. خودپنداره این افراد از خودشان و دیگران مثبت نیست. گاهی در یک عمل جبرانی و با وجود عزت نفس پایین و نقص در مهارتها، آنها توانمندیهای عادی خود را خارقالعاده نشان میدهند! و زمانی که توسط دیگران با واقعیت مواجه میشوند که این توانمندی بالا نیست، شدیداً پرخاشگر میشوند و شروع به آزار رساندن میکنند. احساس حسادت نیز معمولاً از احساسات غالب در این افراد است.
ناسازگاری با افراد خانواده به دو صورت در بیماران مبتلا به اختلال سلوک دیده میشود. 1. آشفتگیهای خاص در اعمال تربیتی و عملکرد خانواده: مانند رفتارهای انضباطی شدید و بیش از حد سختگیرانه والدین و یا سهلگیری بیش از اندازه و فقدان حمایت عاطفی. 2. بینظمی کلی خانوادگی: مانند آسیبهای روانی والدین، ارزشهای خانوادگی جامعهستیزانه، سابقه رفتار جامعهستیزانه در خانواده، ناسازگاریهای خانوادگی و بیثباتی در رفتار و منابع مالی محدود.
این دونوع آشفتگی خانوادگی، ارتباط زیادی باهم دارند، زیرا بینظمیهای کلی خانوادگی، نظیر افسردگی مادر، اغلب به رفتارهای ضعیف تربیتی منجر میشود که میتواند رفتارهای جامعهستیز کودک را افزایش دهد. همین امر احساس بیکفایتی والدین را زیادتر میکند. این چرخههای معیوب در خانوادههای آشفته میتواند از جمله علل شکلگیری اختلال سلوک باشد.
اختلالات همراه با اختلال سلوک
چند اختلال عمدتاً با اختلال سلوک همراه هستند:
اختلال بیشفعالی و نقص توجه(ADHD)
اختلال یادگیری
اختلال اضطرابی
اختلال افسردگی
سوءمصرف الکل و موادمخدر
در پژوهشهای زیادی وجود ارتباط و همپوشانی اختلال سلوک با اختلالات نامبرده شده ثابت شده است
شیوع اختلال سلوک در دهههای گذشته متاسفانه روبه افزایش بوده است. این اختلال در مردان بیشتر از زنان دیده شده است و میانگین سن شروع 11 سال و 6 ماه است.
درمان اختلال سلوک
انواع درمانهایی که برای اختلال سلوک در نظر گرفته شده است؛ درمان شناختی، رفتاردرمانی بالینی، آموزش مهارتهای زندگی و فرزندپروری به والدین و کودکان و سیستمهای حمایتی و مددکاری است.
اما در بین این درمانها، مهمترینشان، آموزش به والدین در نحوه برخورد با این کودکان است. باید در نظر داشته باشید، اگر این اختلال به موقع درمان نشود، میتواند تبدیل به اختلالهای شخصیت شود که متاسفانه میزان آنها کم نیست.