اختلال شخصیت مرزی

«مراجع مورد نظر خانمی 50 ساله است که زندگی پرفراز و نشیبی را گذرانده است. او میگوید هر زمان که دچار آشفتگی میشود و اوضاع خوب پیش نمیرود، موهایش را به شدت کوتاه میکند. همیشه او را با لباس آستین بلند میدیدیم و بعدها متوجه شدیم برای پوشاندن جای زخمها و بریدگیهایش اینکار را میکند. والدین او از هم جدا شده بودند و او اولین کسی بود که در جمع دوستانش شروع به کشیدن سیگار کرده بود. به نظر میرسید او از جدایی والدینش عمیقاً غمگین باشد، چراکه دائماً میگفت آنها مرا رها کردند. خانم ک خودش را خنگ، زشت و بد میدانست. پدرش معتاد به الکل و مادرش دست بزن شدیدی داشت. او در این خانواده آشفته، فرصتی پیدا نکرده بود تا به استعدادها و علائق رسیدگی کند. او در دوران دبیرستان دیگران را تهدید میکرد که بالاخره خود را میکشد. از همان دوران نیز دائماً به مراکز مشاوره و روانپزشکی مراجعه داشت. او واقعاً غیرقابل پیشبینی بود، هیچوقت او را بدون رابطه عاطفی نمیشد دید! او از تنهایی وحشت داشت و تلاش میکرد جای خالی شریک عاطفیاش را پس از طرد شدن، با دیگری پر کند. طغیانهای هیجانی بیش از اندازه او باعث میشد تا دوستانش ترکش کنند. او همیشه به دنبال رابطه امن بود، اما کسانی را انتخاب میکرد که به شدت به وی آسیب میزدند. در اتاق درمان نیز از طرد شدن از سوی درمانگر وحشت میکرد. او دوبار ازدواج کرد و از هر دو ازدواج ضررهای عاطفی، مالی و حتی جانی بسیاری دید. پس از شروع درمان و با بررسی روانپزشکی مشخص شد که او مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است» در این مقاله قصد داریم تا شما را با این اختلال آشنا کنیم.
نشانههای اصلی در اختلال شخصیت مرزی
فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، یک الگوی فراگیر از بیثباتی دائمی در روابط بینفردیاش دارد و تکانشگری شدیدی از خودش نشان میدهد. معمولاً از اوایل بزرگسالی نشانههای آن آشکار میشود. به نشانههای زیر توجه کنید. معمولاً به یکی از شیوههای زیر خود را نشان میدهد:
- تلاش سراسیمه برای طرد نشدن واقعی یا خیالی. او به شدت از طرد شدن وحشت دارد.
- روابط بینفردی بسیار بیثبات و تند و تیز( شدید عاشق میشوند و ناگهان فارغ! )مشخصه اصلی در این نشانه، نوسان و تغییرات بسیار زیاد است که یا از افراد دیگر بت میسازند و آنها را آرمانیسازی میکنند یا به شدت آنها را بیارزشسازی میکنند.
- اختلال هویتی: خودانگاره یا احساس خودآشکارا و پیوسته بیثبات. آنها دقیقاً نمیدانند که هستند و چه میخواهند.
- تکانشگری در حداقل دو حوزه که باعث آسیب رساندن به خود میشوند. مثلاً آنها به شدت ولخرج هستند. روابط جنسی متعدد و بیپروا دارند، سوءمصرف دارو و الکل و مخدر در آنان زیاد است. و رفتارهای پرخطر مثل رانندگیهای خطرناک و پرسرعت، بیخوابی و گرسنگی دادن به خود نیز دارند.
- رفتار، ژست یا تهدید به خودکشی و یا رفتارهای آسیبزننده به خود را دارند.
- بیثباتی عاطفی آنها معلول از واکنشهای خلقی آشکار است. برای مثال عصبانیتهای انفجاری، افسردگی و اضطراب واضح که معمولاً چندساعت طول میکشد و به ندرت تا چندروز ادامه پیدا میکند.
- احساس خلأ و پوچی مزمن
- عصبانیت نامتناسب و شدید یا مشکل داشتن در کنترل عصبانیت( گویی از همه انسانها توقع دارد که برای او باشند)
- افکار پارانوئیدی گذرای مرتبط با استرس یا نشانههای شدید گسستگی.
توصیف بالینی از اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی، یکی از رایجترین اختلالات در مراکز مشاوره و روانپزشکی است. این اختلال در هر فرهنگی وجود دارد و یک تا دو درصد جمعیت این تشخیص را میگیرند. کسانی که اختلال شخصیت مرزی را تجربه میکنند، معمولاً زندگی آرامی ندارند. خلق و روابط آنها دائماً در حال تغییر و بالا و پایین است. معمولاً احساس پکری میکنند و در تلاش هستند که به زندگی پوچ خود از طریق خودکشی و یا آسیب جسمی به خود، به اتمام برسانند. آنها زمانی که طرد شدن را تجربه میکنند، اصلاً قادر به کنترل هیجان لحظهای خود نیستند و سریعاً واکنش نشان میدهند. حاضر هستند هر مدل آسیبی را تحمل کنند اما رها نشوند. نقص عضو عمدی بسیار در آنها دیده میشود. به مطالعه زیر توجه کنید:
در پژوهشی که روی مسأله «شرم» در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد، مشخص شد زنانی که دچار این اختلال هستند نسبت به زنان سالم، بیشتر دچار احساس شرم میشوند. آنها دائماً خود را سرزنش میکردند که نباید اشتباه کنند. حتی یکی از دلایل آسیب جسمی زدن به خود و جرح، همین سرزنشگری درونی به صورت بسیار شدید است.
مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی غالباً افرادی پرشور هستند و ظرف مدت کوتاهی از عصبانیت، به افسردگی عمیقی فرو میروند. تکانشگری آنها باعث میشود که ناگهان خود را در رابطهای ببیند که هیچ وجه مفیدی در آن رابطه نیست. برای مثال صرفاً به دلیل داشتن رابطه جنسی، در رابطههای مختلفی وارد میشوند، درحالیکه عموماً از این رابطه لذتی هم نمیبرند
احساس پوچی و بیهدفی نیز باعث میشود که این افراد با هویت خود نیز مشکل داشته باشند. همپوشانی که اختلال مرزی با سایر اختلالات دارد، در پژوهشهای زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. بین اختلال مرزی و افسردگی نشان داد که بیش از 80 درصد کسانی که مرزی هستند، افسردگی اساسی را نیز تجربه میکنند. همچنین اختلال دوقطبی در 10 درصد آنان دیده شد. برخی از اوقات اختلالات خوردن، مانند پرخوری عصبی نیز با اختلال مرزی مشترک است. حداقل تا 64 درصد نیز سوءمصرف مواد مخدر و الکل نیز در بین آنها دیده میشود.
معمولاً اختلال شخصیت مرزی مانند ضداجتماعیها در حدود 40 سالگی سیر کاهشی دارند، هرچند که گاهی تا سالمندیشان نیز دچار مشکل خواهند بود.
علتهای ابتلا به اختلال شخصیت مرزی
نیایج پژوهشهای زیادی نشان میدهد که اختلال شخصیت مرزی در خانوادههایی که این اختلال را دارند، بیشتر نمود پیدا میکند. در واقع ژننیک در این اختلال موثر است.
واکنشگری هیجانی که یکی از جنبههای اصلی اختلال شخصیت مرزی است، باعث شده است که محققان بسیاری به این نتیجه برسند که ژنهای این افراد وقتی در حال انتقال مادههای شیمیایی مغز مانند سروتین است، دچار مشکل شدهاند. رفتارهای خودکشیگرا، عصبانیتهای انفجاری، آسیب جسمی به خود مانند بریدن یا سوزاندن و خط خطی کردن دستها، خلق منفی و پایین روبه افسرده و… تماماً نشان میدهند که انتقالدهندههای عصبی به خوبی نقش خود را ایفا نمیکنند.
علاوه بر ژنتیک و داشتن فردی در خانواده با این اختلال، داشتن خانوادههای آشفته، الکی و بیمار که عمدتاً در آنها با کودک بدرفتاریهای بسیار زیادی میشود، احتمال اینکه فرد دچار اختلال شخصیت شود را افزایش میدهد. این کودک همیشه در معرض تهدید رهاشدنهای متوالی قرار میگرفت و اصلاً بعید نیست که به دلیل این ترس خودش نیز دچار سوءمصرف مواد یا الکل شود. مساله ای که در این بیماران بسیار دیده میشود. یک عامل خطر محیطی دیگر نیز آسیب جنسی دیدن و تجربه تجاوز فیزیکی در دوره کودکی است. البته اینکه آیا این اتفاق به صورت مستقیم روی ایجاد اختلال شخصیت نقش دارد یا خیر، هنوز نیاز به پژوهش دارد.
در برخی از موارد، اختلال شخصیت مرزی در بین افرادی که تغییرات سریع فرهنگی را تجربه کردند هم مشاهده شده است. مشکلات هویتی، خلأ و پوچی و ترس از طرد شدن، از طرفی دیگر آستانه اضطراب پایین و تجربه افسردگی معمولاً در کودکان و بزرگسالان مهاجر نیز دیده میشود. اما آشکار است که به طورکلی، مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، مورد سوءاستفاده یا غفلت هولناک والدین، سوءاستفاده جنسی، فیزیکی یا ترکیبی از این دو را تجربه کردند. عواملی مانند بیثباتی و دمدمی مزاج بودن را نیز، رفتار بد والدین و بیثباتی آنها، توجیه میکند.
درمان اختلال شخصیت مرزی
برعکس افرادی که اختلال شخصیت نمایشی و یا ضداجتماعی دارند و به سمت درمان نمیآیند، اختلال مرزی بیشترین میزان مراجعه را برای درمان دارد. چرا که آنها عمیقاً از وضعیت خودشان بخصوص در میانسالی، ناراحت و آشفته به نظر میرسند.
درمانهای زیر معمولاً برای درمان اختلال شخصیت مرزی به کار میروند:
نشانهدرمانی/ دارو درمانی
گاهی اوقات نشانهدرمانی میتواند برای درمان اختلال مرزی موثر باشد. در مورد اختلالات عاطفه( عصبانیت و خشم)، گروهی از داروهای تثبیتکننده خلق برای آنها مفید است. البته متاسفانه به دلیل سوءمصرف مواد و دارو و همچنین تهدید خودکشی باید به صورت کاملاً محتاطانه دارو تجویز شود.
درمانهای شناختی-رفتاری
بیشترین تحقیقات انجام شده از اثر درمان دیالکتیک (DBT) بر اختلال شخصیت مرزی گفتهاند. اولویت این درمان با بیمارانی است که با شکایت خودکشی مراجعه کردهاند تا به صورت قدم به قدم درمان وارد فاز رفتاری شود. بیمار تحت درمان گفتگومحوری خواهد بود که به او اجازه میدهد اینبار تجربههای تلخ خود را در فضایی امن و در حضور درمانگر تجربه کند و بتواند برای آنها التیامی ایجاد کند. در واقع ماشهچکانهایی که باعث شدهاند تا آنها همیشه احساس طردشدگی داشته باشند، شناسایی میشود و به مرور زمان آنها میتوانند از طریق راههای سالمی، ارتباط بینفردی بهتری را تجربه کنند.
طرحواره درمانی/ ذهنیت درمانی
در درمان طرحواره، بخصوص در سطح درمان ذهنیتها، درمانگر تلاش میکند تا طردشدگی، خشم، تنبیه و بیاعتنایی خاص این اختلال را در فرد پیدا کند و با ورود صحیح به هیجانات تجربه شده و تلخ مراجع، او را درمان کند. از دید ذهنیت درمانی، فرد مبتلا به این اختلال، یک کودک طرد شده و عصبانی است که درونش والدی تنبیهگر دائماً او را سرزنش میکند؛ همچنین وجود ذهنیت محافظ بیاعتنا که کارکرد اصلیاش محافظت از بیمار در مقابل هیجانات است، در بیمار وجود دارد که باعث میشود او به سمت مواد مخدر، الکل، بیبند و باری جنسی برود. آنچه در این درمان عمدتاً موثر است، برقراری رابطه امن بین درمانگر و درمانجو است.