خودشیفتگی(اختلال شخصیت خودشیفتگی)

«آقای “و” معاون یک دفترحقوقی کوچک بود. او سی و دوساله است، سابقه شغلی چندان درخشانی ندارد. در هیچ محیط شغلیای بیش از دوسال کار نکرده بود و مقدار زیادی از وقتش را در موسسات کاریابی گذرانده بود. در برخورد اول با او در این موسسه حقوقی، حس میشد که او مدیر اصلی این موسسه است و آدم بسیار شایسته و قابل احترامی است! او بسیار دلسوز به نظر میرسید، به استقبال مراجعین میآمد، قهوه تعارف میکرد. او دوست داشت دائماً حرف بزند و در مرکز توجه باشد. این نوع خودمحوری در ابتدا خوشایند بود و دیگران را جذب خودش میکرد، اما به مرور باعث شد دیگران آزرده شوند، بخصوص وقتی با سایر کارکنان دفتر، برخورد ناشایستی میکرد و دائماً از خودش و افتخاراتش صحبت میکرد. او یک شخص کنترلکننده بود و دوست داشت درباره همهچیز نظر دهد و این مسأله دیگران را کلافه کرده بود. به شدت دیگران را سرزنش میکرد و اگر کسی اشتباهی میکرد، او را تحقیر میکرد. او در طی دوسالی که در آن دفترحقوقی کار میکرد، باعث شده بود کار دفتر پیش نرود و بالاخره مدیر مجموعه او را اخراج کرد. او به مرور زمان دچار افسردگی شد و وقتی به روانشناس مراجعه کرد، تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته برای او داده شد». چه اتفاقی برای آقای”و” افتاده بود که دچار این اختلال شد؟ در این مقاله درباره اختلال شخصیت خودشیفته صحبت خواهیم کرد.
ویژگیهای اختلال شخصیت خودشیفته
افراد خودشیفته یک الگوی همه جانبه و فراگیر در زندگی خود دارند که برطبق این الگو احساس خودبزرگبینی، نیاز به توجه و تحسین دارند و همدلی ندارند. به نشانههای زیر توجه کنید:
- احساس خودبزرگبینانه در مهم بودن؛ برای مثال او در دستاوردها و استعدادهایش بسیار مبالغه میکند، بدون اینکه در دنیای واقعی، دستاورد خوبی داشته باشد.
- در خیال خود اشتغال ذهنی بسیاری دارد که بسیار زیبا، موفق و پرقدرت است.
- اعتقاد دارد خاص و بیهمتاست و فقط افرادی با سطح بالا و خاص او را میفهمند و باید با او معاشرت داشته باشند.
- توقع دارد که دیگران از او تمجید و تعریف بیش ازحد کنند.
- احساس استحقاق دارد. یعنی احساس میکند که دیگران باید برخورد خاص و اطاعتگونهای از او داشته باشند.
- ازدیگران برای رسیدن به منافع خودش سوءاستفاده میکند.
- عدم همدلی، بیتوجهی به احساسات و نیازهای دیگران
- احساس حسادت به دیگران و اعتقاد دارد که همیشه دیگران به او حسادت میکنند.
- رفتارها یا نگرشهای متکبرانه و خودخواهانه
همه ما کسانی که خیلی در خودشان غرق هستند و شاید در مورد توانایی خود بسیار اغراق میکنند را میشناسیم. آنها خودشان و تواناییشان را بیش از حد برآورد میکنند. در اختلال شخصیت خودشیفته، این ویژگی به اوج خودش میرسد. ریشه تاریخی این اختلال به شخصیتی به نام نارسیس برمیگردد که عشق اِکو را رد کرد و محو زیبایی خودش بود. او هر روز به یک آبگیر میرفت و از زیبایی خودش لذت میبرد. روانکاوانی مانند فروید به این افراد با این دسته از ویژگیها، خودشیفته میگفتند. توجه داشته باشید که اختلال شخصیت خودشیفته بسیار نادر است و به سادگی نباید به افراد این برچسب سنگین را بزنیم.
کسانی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند، بیدلیل و به شکل نامعقولی احساس مهم بودن دارند و چنان با خودشان اشتغال ذهنی دارند که حساسیتی در مورد دیگران نشان نمیدهند . اصلاً دلسوز دیگران نیستند. تنها زمانی دیگران را لازم دارند که آنها تعریف و تمجیدی کنند و یا منفعتی برایشان داشته باشند. خودبزرگبینی این افراد همیشه اطرافیانش را آزار میدهد. البته باید به این نکته توجه کنید که در تمامی اختلالات شخصیت، اطرافیان این افراد بیشتر آسیب میبینند، چون در حال زندگی و یا کار با آنها هستند.
علت بوجود آمدن اختلال شخصیت خودشیفته
در دوران نوزادی و طفولیت، موجودات خودمحور و متوقعی هستیم که این جزئی از تلاش ما برای بقا و زنده ماندن است. اما بخشی از فرآیند اجتماعی شدن بچهها این است که همدلی و نوعدوستی را یاد بگیرند. برخی از روانشناسان مانند هاینز کوهات، اعتقاد دارند که اختلال شخصیت خودشیفته، عمدتاً ناشی از شکست عمیق والدین در ایفای نقش الگوی همدلی در سالهای نخست زندگی بوده است. در واقع والدین این مسأله را تقویت کردند که کودکشان خودمحور بار بیاید. برخی از جامعهشناسان نیز اعتقاد دارند که در جوامع غربی، عمدتاً در نتیجه تغییرات اجتماعی وسیع، جامعه تاکید شدیدی درباره منفعتطلبی و فردگرایی دارد و به همین دلیل پرورش افراد خوشیفته، اصلاً دور از انتظار نیست. به مرور زمان نیز، با تغییرات گستردهای که در دنیای مشاغل بوجود آمده است، این افراد در تلاش هستند تا همیشه خودشان را نشان دهند و ثابت کنند که بسیار موثر هستند. در بین بلاگرهای مختلفی که امروزه در دنیای اینستاگرام رشد کردند، اختلال شخصیت خودشیفته بسیار دیده میشود.
اما نکته مهم دیگر در چگونگی ایجاد اختلال شخصیت خودشیفته، این است که کودک در دورانی که باید استقلال، شایستگی و لیاقت خود را به خودش و دیگران ثابت میکرد، دچار تحقیر، سرزنش و نادیده گرفته شدن از سوی مراقبین اصلیاش شد. به همین دلیل برای جبران کردن این احساس حقارت، شروع به گفتن و نمایش دادن کمالات خودش میکند. کافی است که او در معرض مجدد تحقیرشدن قرار بگیرد؛ به شدت واکنش نشان میدهد و تمام تلاش خود را میکند که به دیگران ثابت کند که فرد شایسته و بالیاقتی است.
افراد خودشیفته در محل کار
اگر او رئیس شما باشد، تلاش میکند تا به شما ثابت کند نظراتش همیشه نظر درستی است و شما باید از او تبعیت کنید. او همیشه نگاه از بالا به پایین دارد و اصلاً نمیتواند باور کند که شما نظر او را تایید نمیکنید و با او مخالف هستید! نسبت به دستاوردهای متوسط خودش نیز، به طور اغراقگونهای احساس شایستگی دارد و اگر شما او را تایید نکنید، شما را نادیده میگیرد! او فقط روبه آینده نگاه میکند و اصلاً حال حاضر را نمیبیند. اگر او همکار شما باشد، علاوه بر داشتن این ویژگیها، فقط زمانی با شما خوشبرخورد است که به شما نیاز داشته باشد. همیشه میتواند با شما بر سر کوچکترین مسائل بحثهای طولانی مدت کند.
افراد خودشیفته در رابطه عاطفی
یکی از بدترین مدلهای رابطه عاطفی که متأسفانه رو به رشد است، رابطه با افراد خودشیفته است. آنها در رابطه عاطفی، پایهایترین رفتار انسانی یعنی همدلی را ندارند و اصلاً برایشان مهم نیست که شما چه احساسی دارید. شما فقط باید در خدمت رفع نیازهای مختلف او باشید و از نیازهای خودتان صحبت نکنید.
ارتباط با افراد خودشیفته اصلاً لذتبخش نیست، چون به صورت مداوم روی دستاوردهای اندک خودش تاکید دارد و شما حس خواهید کرد که اصلاً دیده نمیشوید. از آنجایی که فرد خودشیفته، حتی درمانگر خود را نیز قبول ندارد و خود را اصلاً مریض نمیبیند که بخواهد مراجعه کند، درمان این افراد دشوار است. به همین دلیل توصیه میشود ازدواج با این افراد صورت نگیرد.
شیوع اختلال شخصیت خودشیفته
میزان شیوع این اختلال، بین 2 تا 16 شانزده درصد جمعیت بالینی و حدود 1 درصد جمعیت عادی است. معمولاً با اختلال افسردگی نیز همراهی زیادی دارد.
تست تشخیصی خودشیفتگی
یکی از تستهایی که برای خودسنجی اختلال خودشیفتگی به کار میرود، تست رابرت راسکین و کالوین هال است(NPI). این تست در سال 1979 بوجود آمد. امتیاز این تست از 0 تا 40 متغیر است. معمولآً افراد عادی نمرههای متوسط روبه پایین میگیرند. اما باید توجه داشته باشید برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته، تنها گرفتن یک تست کافی نیست و حتماً باید توسط روانشناس بالینی مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرند.