مشاوره وسواس (آیا من وسواس دارم؟)

اگر خودتان به وسواس دچار نشده باشید، اسم این اختلال را قطعاً شنیدهاید! یکی از ناتوانکنندهترین اختلالات شایعی که در دنیا وجود دارد، وسواس است. وسواس میتواند کیفیت زندگی و ارتباطهای بینفردی شخص مبتلا را کاملاً مختل کند. معمولاً این افراد نمیتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند و همیشه نگران به نظر میرسند. وسواس انواع مختلفی دارد اما به صورت کلی به دو بخش وسواس فکری و وسواس عملی تقسیم میشود. البته بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان معتقد هستند که این دوبخش از هم جدا نیست و کسی که وسواس عملی دارد، قبل از انجام آن کار تکراری، حتماً فکری وسواسی، او را وارد به انجام کرده است. صرفاً در 2 درصد از مواقع، انجام عمل وسواسی، ربطی به افکار وسواسی ندارد. در این مقاله قصد داریم تا شما را با شیوه مشاوره وسواس آشنا کنیم.
وسواس چیست؟
پیش از ورود به شیوه مشاوره وسواس، بهتر است نگاهی به تعریف انواع وسواس داشته باشیم تا راحتتر هدف درمان را متوجه شوید. منظور از «وسواس فکری»، افکار، تصاویر و یا تمایلات ناگهانی به انجام کارها یا گفتن چیزهایی است که ناراحتکننده و تکرارشونده هستند. منظور از «وسواس عملی»، رفتارهایی است که افراد احساس میکنند باید آن را انجام دهندتا اضطراب خود را کاهش دهند یا جبوی یک رویداد ناخوشایند را بگیرند. اغلب افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی، هم از وسواس فکری و هم از وسواسهای عملی رنج میبرند.
شایعترین وسواسهای فکری عبارتند از:
- ترس از ابتلا به یک بیماری، از قبیل ایدز یا سرطان
- ترس از دست زدن به چیزهای سمی و یا آلوده، مانند موارد شوینده
- ترس از آسیب رساندن به فردی یا کشتن کسی، اغلب شامل افراد موردعلاقه است.
- ترس از فراموش کردن انجام کاری، از قبیل خاموش کردن اجاق گاز یا قفل کردن درب
- ترس از انجام یک کار خجالتآور یا غیراخلاقی، مانند به زبان آوردن عبارات و کلمات زشت
شایعترین وسواسهای عملی عبارتند از:
- شستشو یا آبکشی مکرر و طولانی، مانند شستشوی چندین باره دست در طول روز
- وارسی کردن افراطی، مانند وارسی مکرر اجاق گاز برای اطمینان از خاموش بودن آن
- اعمال تکراری، مانند همیشه 16 بار کلید برق را زدن
- احتکار یا انبارکردن چیزهای بیمصرف مانند روزنامههای قدیمی یا وسایل غیرقابل استفاده
- قرار دادن اشیاء و وسایل براساس نظمی خاص، مانند چیدن کتابها در قفسه به صورت قرینه
اغلب افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی میدانند که ترسهای آنها حداقل در برخی از اوقات واقعبینانه نیستند. همچنین میدانند رفتارهای آیینمند آنها منطقی نیست. با این حال نمیتوانند جلوی خود را بگیرند. این اختلال بسیار شایع است. در هر دوره 6 ماهه، بیش از 4 میلیون نفر در ایالات متحده آمریکا از اختلال وسواس فکری-عملی رنج میبرند. از هر 40 نفر یکی در طول زندگی خود به اختلال وسواس فکری-عملی مبتلا میشود. این افراد زمان زیادی را برای انجام عمل وسواسی که رفتاری کاملاً آیینمند است، صرف میکنند. همین مسأله باعث میشود تا از خیلی از موقعیتها اجتناب کنند، معمولاً دیر برسند، با دیگران بر سر مسائل جزیی مشکل پیدا کنند.

برای مثال، اوایل شیوع ویروس کرونا، افرادی که پیش از این نشانههای وسواس را داشتند، بسیار آزار دیدند. یکی از چالشهای آنها، عدم رعایت بهداشت و پروتکلهای بهداشتی توسط خانواده و دوستان بود. بنابراین همانطور که اشاره کردیم، اجتناب و اثرمنفی روی روابط بینفردی یکی از نتایج نامطلوب وسواس است.
دلایل ایجاد وسواس هنوز مشخص نیست. این اختلال جنبه ارثی دارد. اعضای خانواده بیماران معمولاً خودشان به اختلال وسواس فکری-عملی یا سایر اختلالهای اضطرابی مبتلا هستند. البته وراثت تنها دلیل نیست. یادگیری و فشارهای زندگی نیز در ابتلا به این اختلال موثر هستند.
نتایج بسیاری از پژوهشها نشان میدهند که 90 درصد مردم افکاری مشابه با افکار مشکلزا در افراد وسواسی دارند. با این تفاوت به نظر میرسد افراد مبتلا به وسواس فکری-عملی بیشتر از افراد عادی از این افکار رنج میبرند. در اکثر موارد، افکاری که موجب نگرانی این بیماران میشود، مغایر با باورها و ارزشهای آنها است. مثلاً یک فرد بسیار مذهبی از این میترسد که مبادا به مقدسات توهین کند یا کفر بگوید و یا یک مادر دلسوز میترسد که به فرزندش آسیبی برساند.
شیوه مشاوره و درمان اختلال وسواس فکری-عملی

از آنجایی که افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی از افکار خودشان رنج میبرند، سعی میکنند از این افکار اجتناب کنند. آنها اغلب تلاش میکنند جلوی فکر خود را بگیرند؛ اما این همان خطایی است که باعث میشود وسواس و اضطراب ناشی از آن، تقویت شود. در واقع اولین نکته در درمان وسواس این است که بزور نمیتوانید جلوی افکار خودتان را بگیرید. همین لحظه امتحان کنید! به فیل بنفش خالدار فکر نکنید! مسلماً در همین لحظه فیل را در ذهن خودتان تصور کردید.
نکته مهم بعدی، ترسی است که افراد مبتلا به وسواس دارند. در واقع آنها میترسند که اگر جلوی فکر خودشان را نگیرند و رفتار آیینمندی انجام ندهند، اضطرابشان بالاتر رفته و نمیتوانند اضطرابشان را کنترل کنند. در درمان شناختی رفتاری مشاور به شما یاد میدهد که اضطراب خود را بدون انجام وسواسهای عملی و رفتارهای آیینمند مدیریت کنید. در این درمان، شما با راهبردهای مقابلهای مثل: روشهای متفاوت فکر کردن و مواجهه با افکار ناکارآمد آشنا میشوید. همچنین نکته مهمتر این است که شما یاد خواهید گرفت که اگر به جای اجتناب از افکار، با آنها روبرو شوید، چگونه اضطراب شما کاهش خواهد یافت. درمانگر به شما کمک میکند تا کمکم با آنچه از آن میترسید، مواجه شوید. شما این اعتماد به نفس را خواهید داشت که بدون استفاده از وسواسهای عملی، ترس و اضطراب را مدیریت کنید. پژوهشها نشان میدهد که بیش از 80 درصد مبتلایان به وسواس که درمان شناختی رفتاری را ادامه دادهاند، بهبودی متوسط تا زیاد را کسب کردند. گاهی پیش میآید که پس از درمان، همچنان افکار وسواسی وجود داشته باشد؛ اما با این تفاوت که بیماران احساس مدیریت و کنترل بیشتری روی این افکار خواهند داشت و معمولاً منجر به عمل وسواسی نخواهد شد.
درمانهای دارویی برای وسواس
داروهایی که بیشترین تاثیر را بر اختلال وسواس فکری-عملی میگذارند، موجب افزایش سطح سروتونین در مغز میشوند. مظمئن باشید پزشک یا روانپزشک شما داروی مفیدی را برایتان تجویز میکند. 50 الی 60 درصد بیماران درمییابندکه علائم شدید آنها با مصرف دارو کنترل میشود و همراهی با مشاور در جلسات رواندرمانی اثرات دارویی را بیشتر تقویت میکند. در واقع دارو و رواندرمانی در کنارهم بیشترین اثر را روی بهبود وسواس میگذارد.
مراحل درمانی وسواس
- مصاحبه بالینی
- پیدا کردن علتها
- گرفتن تستهای تشخیصی
- تشخیص
- ایجاد انگیزه در مراجع
- خودنظارتی
- مداخلات رفتاری، شناختی و هیجانی
مهمترین قدم پیدا کردن علت یا علتهایی است که باعث بروز اختلال وسواس شدهاند. بنابراین با انجام مصاحبه بالینی، مشاور شما در پی کشف محرکها و علتهای بنیادین در شروع وسواس شماست. سپس باید با همراهی مشاورتان، به یک فرمول درمانی که مبتنی بر رویکرد مشاور است، برسید. برای مثال اگر درمانگر شما با رویکرد شناختی رفتاری قصد آغاز درمان را دارد، این رویکرد را کاملاً به صورت تئوری برای شما توضیح میدهد؛ تا بدانید قرار است به کجا برسید. شما نیز هرکجا مسألهای داشتید، میتوانید از او بپرسید. حتی اگر درباره خود رویکرد درمانی وسواس پیدا کرده باشید!
پس از انجام مصاحبه بالینی و تشخیص قطعی وجود وسواس، بسته به رویکردی که مشاور شما دارد، درمان آغاز میشود. مداخلات متفاوتی برای ورود به درمان وجود دارد. بسیاری از مشاوران، شروع به دریافت تستهای مخصوص وسواس میکنند. این تستها شامل: مقیاس وسواس فکری-عملی ییل براون(Y-BOCS)؛ مقیاس وسواس فکری-عملی مادزلی(MOCI) و پرسشنامه وسواس فکری-عملی( OCQ) است. با این حال همیشه هسته اصلی ارزیابی و شروع درمان، مصاحبه بالینی است و تستها صرفاً یک ابراز کمکی هستند.
بیمارن اغلب حاضر نیستند که درباره وسواسهای فکری خود صحبت کنند. برخی از این موضوع، احساس شرم دارند، برخی دیگر از گفتن این افکار نیز میترسند که نکند تبدیل به عمل و رفتار شود. بنابراین در این بخش نیاز است که مشاور مداخلهای موثر کند و مراجع را به این باور برساند که صحبت درباره این افکار باعث به وجود آمدن و یا عمل نمیشود.در این بخش انگیزه دادن به مراجع برای درمان بسیار اهمیت دارد. معمولاً مشاور در این مرحله از مراجع میخواهد تا فهرستی از مزایا و معایب تحمل کردن درمان را یادداشت کند. مراجع خودش متوجه میشود که تابحال هزینهها مادی و معنوی زیادی بابت عدم درمان و داشتن وسواس، پرداخت کرده است. بنابراین باید در این مرحله انگیزه بالایی برای درمان پیدا کند که بتواند مسیر طولانی و طاقتفرسای درمان وسواس را سپری کند.
بخش مهم دیگری در درمان افراد مبتلا به وسواس، ایجاد و داشتن خودنظارتی است. از بیمار خواسته میشود تا برافکار وسواسی، آیینمندیها و موقعیتهای اجتنابی خود در طول روز توجه کند. این کار اطلاعات مفیدی هم برای مراجع و هم برای مشاور فراهم میکند. صرفاً خودنظارتی یک مداخله اولیه است که خودش عموماً باعث کاهش علائم وسواس میشود.
انواع مداخلات رفتاری، شناختی و هیجانی میتواند در مرحله بعد موثر باشد. تکنیکهای شناختی عموماً به این دلیل استفاده میشود تا آنچه را که باعث شروع و تحریک عمل وسواسی میشود را شناسایی کنیم. در این نوع مداخله تلاش میشود وقتی مراجع میخواهد آن عمل وسواسی را انجام دهد، از آن عمل جلوگیری کند. به این کار «مواجهه و جلوگیری از پاسخ » گفته میشود.
به صورت کلی در درمان وسواس و بسیاری دیگر از اختلالات، همراهی خود مراجع بسیار مهم است. اگر این همکاری نباشد، درمان نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.